با شنیدن نام ریپسپانسیو ( responsive ) یا واکنش گرا این تصویر برای ما تداعی میشود که وب سایتی که واکنشگراست از طریق موبایل و سایر دیوایسها در دسترس است، ولی واقعا چند درصد از این وب سایتهای ریسپانسیو قابل استفاده هستند؟!
یکی از مشکلات عمده اشخاصی که در حوزه UI/UX و فرانتاند کار میکنند پیاده سازی وبسایتی ریسپانسیو و کارا مطابق نظر مشتری یا صاحب پروژه است که با وجود عدم آشنایی با این مفهوم قصد دارد همه موارد داخل وبسایت که از طریق دسکتاپ قابل دسترس است روی موبایل و تبلت هم وجود داشته باشد!
قبلا در مقاله نوشته بودم که همیشه حق با مشتری نیست!
نکته : پروژهای که ما برای کارفرما پیادهسازی میکنیم قطعا باید مورد پسند کارفرما باشد ولی این به این معنا نیست که هر چیزی که کارفرما درخواست داشت درست است، باید این اعتماد را ایجاد کنیم که کاری که انجام میشود بر اساس تجربه و دانشی است که در نهایت به نفع کارفرما تمام میشود و رابطهی کاری برد-برد را مدنظر داریم در واقع این هنر توسعه دهنده است که چطور کارفرما را قانع کند.
پرسش و پاسخ برای درک یک واقعیت!
بیایید با طرح دو سوال به سبکی بهتر به موضوع بپردازیم :
- چرا هنگام چک کردن و یا انتقال وجه از حساب بانکی خود از وبسایت اصلی بانک موردنظر استفاده نمی کنید؟
- چرا اپلیکیشن بانک مورد نظر را دانلود و از آن برای بررسی موجودی و …. استفاده میکنید؟
پاسخ ۱ : به اینخاطر که فقط اطلاعات کاربردی و موردنیاز نمایش داده میشود و کار کردن با آن بسیار راحتتر از وب سایت برروی موبایل است.
پاسخ ۲ : به این خاطر که وبسایت فونت ریزی داره و اطلاعات اضافی زیادی وجود دارد.
پاسخ ۳ : سرعت بارگذاری پایین است، امکان انتخاب منوها و آیتمها سخت است و….
در واقع در نسخه ریسپانسیو فقط و فقط اطلاعاتی که موردنیاز کاربر است بر اساس نیاز نه سلیقه شخصی به نمایش بذاریم.
لازم است تاکید کنم هر پروژه ای بر اساس ماهیتی که دارد سبک اجرای آن متفاوت است، برای مثال وقتی پروژه مورد نظر ما یک وبلاگ است که درآمد این وبلاگ از تبلیغ هایی است که قرار میدهد قطعا ساختار طرح ریسپانسیو آن متفاوت خواهد بود با پروژههای دیگر.
یک سوال که اینجا مطرح میشود این است که این نیاز کاربران را از کجا تشخیص دهیم؟
مهمترین و بهترین راه تشخیص این نیاز آنالیز و تحلیل است. آنالیز و تحلیل رفتار کاربران روی وبسایت به ما این کمک را میکند که تشخیص بدهیم کاربر کجا را میبیند، کجا کلیک میکند و چگونه بین صفحات تعامل دارد.
در واقع ما وبسایت و پروژه را باید برای مشتری طراحی کنیم نه کارفرما! چونکه مشتری کارفرما رو به هدفی که میخواهد میرساند که این هدف میتواند پول و درآمد بیشتر باشد.
برای مثال یکی از دوستان من که در یکی از شرکتهای بزرگ فروشگاهی فعالیت داشت، اظهار داشت که فروش محصولات فروشگاهی نسبت به بازدید صفحات محصول کمتر از مقدار مورد انتظار بود. بعد از تحلیل و بررسی رفتار کاربران و تغییر رنگ دکمه خرید و مکان دکمه خرید فروش محصولات را به میزان ۲۰ درصد افزایش دادند و این یعنی موفقیت در پروژه.
در نهایت لازم است تاکید کنم راه تشخیص اینکه کدام مورد بهتر و بهینهتر است تست و تحلیل نتایج است، یکی از راههایی که خیلی میتواند کمک کند A/B Testing است که مثلا به صورت رندم برای برخی کاربران استایل به یک سبکی نمایش داده شود و نتایج بررسی شود. این مورد مخصوصا در ایمیل مارکتینگ بسیار کاربردی و تاثیرگذار است که با استفاده از ابزارهایی همچون میل چیمپ و میلرلایت و … میتوان این موارد را تست کرد.
معرفی ابزارهایی برای آنالیز و تحلیل وبسایت و رفتار کاربران :
شما میتوانید از ابزارهایی که وبسایتهای زیر ارائه میدهند استفاده نمائید تا روند بهبود و رشد وبسایت خود را فرآهم کنید.
۱. گوگل آنالیتیک – Google Analytics
۲. هاتجار – Hotjar
۳. کریزی اِگ – Crazy Egg
در صورت تمایل میتوانید کلمه Heat Map را در گوگل جستجو نمائید تا در رابطه با این موارد بیشتر مطالعه کنید.